English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (6237 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
public school U دبیرستان شبانه روزی مدرسه عمومی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
go to school U خواننده میله نوری
school U مرکز اموزش نظامی
school U تربیت اسب
school U مکتب
school U پیروان یک مکتب اموزشگاه
school U تادیب یا تربیت کردن
school U رام کردن وعادت دادن
to go to school to U یاد گرفتن یا تقلید کردن از
first school U -مخصوصبچههایبین5تا9سال
first school U پایهدبسبان
to go to school U باموزشگاه رفتن
to go to school U درس خواندن
the school is out U مدرسه تعطیل است
school U دانشکده
school U مکتب نحله
school U مدرسه
school U اموزشگاه
school U مکتب دبستان
school U دبیرستان
school U تحصیل در مدرسه
school U تدریس درمدرسه
school U مکتب علمی یافلسفی
school U دسته
school U جماعت همفکر
school U بمدرسه فرستادن درس دادن
school U تربیب کردن
school U گروه پرندگان
school U دسته ماهی
school U گروه
school U جماعت
school miss U دخترکم رو یانا ازموده
school figures U حرکات اسب
foundation school U اموزشگاه موقوف
hedge school U مکتب اموزشگاهی که درهوای ازاددایربود
hedge school U اموزشگاه پست
school of jurisprudence U مذهب جعفری Ashari Ithna of Imam sixthshii the Sadiq al Imamafar after named uslims
school of tecnology U مدرسه عالی فنی
school neurosis U روان رنجوری اموزشگاهی
school figures U مجموعه 96 حرکت در اسکیت
school mate U هم شاگردی
school mate U هم مدرسه
school fellow U هم شاگردی
industrial school U اموزشگاه حرفهای مدرسه صنعتی
school fellow U هم مدرسه
kailyard school U مکتب نویسندگی درباره اسکاتلند
school of law U دانشکده حقوق
leipzig school U مکتب لایپزیک
finshing school U مدرسه تکمیلی دختران
association school U مکتب تداعی
austrian school U یزر و بوهم باورک
austrian school U مکتب اتریشی
banking school U مکتب بانکداری
grammar school U مدرسه ابتدایی
secondery school U مدرسه متوسطه
school year U سال تحصیلی
school truancy U مدرسه گریزی
school teacher U اموزگار
school slang U اصطلاح ویژه اموزشگاه
school report U گزارش اموزشگاه
school readiness U امادگی ورود به مدرسه
school psychology U روانشناسی اموزشگاهی
school psychologist U روانشناس اموزشگاهی
school phobia U مدرسه هراسی
school pence U پول هفتگی اموزشگاه
grade school U مدرسه ابتدایی
liberal school U مکتب ازادی اقتصادی
reform school U دارالتادیب نوجوانان
reform school U مدرسه تهذیب اخلاقی
resident school U مدارس حضوری یا مدارسی که شاگرد عملا در کلاس حاضر میشود
school center U مرکز اموزش
school counselor U مشاور مدرسه
school divine U طلبه
normal school U دارالمعلمین
normal school U دانش سرا
roman school U مکتب رفائیل
raphael school U مکتب رفائیل
orthodox school U مکتب اقتصادی سنتی که اقتصاددانان قبل ازکینز را نیزشامل میشود
one of the sunni school U شافعی مذهب شافعی
one of the sunni school U Imam after jurisprudencenamed al-shafeiof Idris
parochial school U مدرسه وابسته به کلیسای بخش
parochial school U اموزشگاه کلیسایی
preliminary school U مدرسه ابتدائی
principal of a school U مدیر اموزشگاه
ragged school U اموزشگاه مجانی برای بچههای بینوا
nongraded school U اموزشگاه بی دانشپایه
neoclassical school U مکتبی که براساس ان رقابت و پیروی ازاصول حداکثرساختن مطلوبیت و سود میتواندتخصیص ایده الی از منابع رادر اقتصاد بوجود اورد
mathematical school U مکتبی که مسائل اقتصادی را از دیدگاه ریاضی مورد تجزیه و تحلیل قرار میدهد از جمله اقتصاددانان این مکتب میتوان از استانلی جونز و لئون والراس نام برد
mathematical school U مکتب ریاضی
maternal school U اموزشگاهی که درانجا مانند مادرازکودک نگهداری میشود
maternal school U کودکستان
school fee U ماهیانه یا شهریه اموزشگاه
manchester school U مکتب انگلیسی طرفدار ازادی مبادله
manchester school U مکتب منچستر
liberal school U مکتب اقتصادی کلاسیک
school drop out U افت تحصیلی
school drop out U ترک تحصیل کرده
neoclassical school U مکتب نئوکلاسیک
school divine U اموزگارالهیات
nancy school U مکتب نانسی
monetary school U مکتب اقتصادی تحت رهبری میلتون فریدمن که معتقد به کارائی بیشترسیاست پولی نسبت به سیاست مالی در اقتصاد است
salpetriere school U مکتب سالپتریر
monetary school U مکتب پولی
mixed school U اموزشگاه مختلط اموزشگاهی که پسران ودختران با هم درس می خوانند
school doctor U استاد دانشگاه یا اموزشگاه الهیات در قرنهای میانه
orthodox school U مکتب کلاسیک
special school U اموزشگاه استثنایی
graduate school U دفتریدرآمریکایشمالیکهبهافرادفارغالتحصیلآموزشمیدهدgovernment
driving school U آموزشگاهرانندگی
business school U مدرسهیا دانشکدهاقتصادیوتجاری
school zone U قلمرومدرسه
The last school day. U آخرین روز مدرسه
Sunday School U مدرسهی یکشنبه
school age U سالهای تحصیل
comprehensive school U اموزشگاه جامع
middle school U دبیرستان
junior school U دوره اول دبیرستان
secondary school U دبیرستان
high school U مدرسه متوسطه دبیرستان
high school U دبیرستان
elementary school U دبستان
primary school U دبستان
school friend U دوستمدرسهای
school-leaver U کسیکهبتازگیازمدرسهفارغشدهاست
finishing school U اموزشگاهی که زنان جوان رابرای دخول درجامعه اماده ومهذب میسار
school shooting U تیراندازی در مدرسه
secondery school U دبیرستان
Glasgow School U [نامی برای معماری ها و طراحی های همزمان در گلاسکو]
to enrol somebody at a school U کسی را در آموزشگاه ای نام نویسی کردن
to be moved to another school U به آموزشگاه دیگری فرستاده شدن
drop out (of school) <idiom> U ترک مدرسه
It is some distance to the school . U تا مدرسه فاصله زیاد است
I must take the kid to school . U باید بچه راببرم مدرسه
Since I left school. U ازوقتیکه مدرسه را ترک کردم
infant school U کودکستان
nursery school U کودکستان
day school U مدرسهای که فقط در روز کلاس دارد
private school U مدرسه ملی
private school U اموزشگاه خصوصی
preparatory school U اموزشگاه امادگی
vienna school U مکتب وین
training school U کاراموزگاه
training school U اموزشگاه حرفهای
to leave school U ازاموزشگاه یامدرسه بیرون رفتن
to leave school U ازتحصیل دست کشیدن
to leave school U ترک تحصیل کردن
theological school U مدرسه علوم دینی
technical school U هنرستان دبیرستان فنی
summer school U مدرسه تابستانی
summer school U کلاس تابستانی
technical school U مدرسه فنی
technical school U اموزشگاه فنی
vocational school U اموزشگاه حرفهای
wurzburg school U مکتب وورتسبورگ
zurich school U مکتب زوریخ
prep school U دبیرستان آمادگی برای ورود به دانشگاه
pre-school U پیش دبستانی
school age U سن مدرسه
night school U اموزشگاه شبانه
pre-school U وابسته به سنین 2 تا 5 سالگی
pre-school U مهدکودک
trade school U مدرسه حرفهای
boarding school U اموزشگاه شبانه روزی
pre-school U شیرخوارگاه
old school tie U سر سپردگیها و دوستیهای آموختگان این نوع مدارس
old school tie U کراوات ویژهی دانش آموزان هر مدرسه
nursery school U مدرسه بچههای کمتر از پنج سال
day school U مدرسهی روزانه
school age U سن آغاز تحصیل
parnassian school of poets U شعرای سده نوزدهم فرانیه که بیشتراهمیت بوزن شعرمیداندتابمعانی لطیف ان
blue water school U انانی که نیروی دریایی انگلیس راتنها نیروی کافی ان میدانند
go to the school of hard knocks <idiom> U در کوچه و بازار یاد گرفتن
go to the school of hard knocks <idiom> U نخوانده ملا شدن
school age children U کودکان واجب التعلیم
school of hard knocks <idiom> U تجربه عادی از زندگی
The boy is fresh from school. U پسرک تازه مدرسه راتمام کرده
senior high school U مدرسه متوسطه
to be excused [from work or school] U معاف بودن [از کار یا مدرسه]
junior high school U دبیرستان مقدماتی
marginal utility school U قرار داد
constructive school credit U بورس تحصیلی برای پرسنل شایسته نظامی
Children start school at the age of 7. U بچه از سن 7 سالگی؟ مدرسه راشروع می کند
school and college ability test آزمون توانایی تحصیل درمدرسه و دانشگاه
public U سرویس ارسال داده برای عموم . مثل سیستم تلفن اصلی در یک کشور
public U همگان
public U آزاد برای استفاده همگانی , ساخته شده برای استفاده همگانی
public d. U زمین خالصه
the public U عموم مردم
public U ملت
public U روش رمز گذاری داده که از یک کلید برای رمز گذاری و کلید دیگر برای رمز گشایی استفاده میکند
public U رمز گشایی که از کلید عمومی برای رمز گذاری پیام استفاده میکند و از یک کلید خصوص برای رمز گشایی آن .
public U متن یا برنامهای که حق کپی ندارد و توسط هر کسی قابل کپی کردن است
the public U عامه
in public U علنا"
in public U علنی
public U ملی
public U همگانی ملی
public U عمومی
public U اجتماعی
public a U وکیل عمومی
public U مردم
Recent search history Forum search
1با مدیر مدرسه حرف میزنم
1someone who yell in public area to scare the other people
1ریاست عمومی اداره خدمات ملکی
1her teaching won't pay enough to send me to law school.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1شما چه زمان به مکتب میرید.
1من دیروز به مدرسه دیر رفتم
1summer camp
1he goes to school
0no matter te tailoring of the situation one goal remains at the end of every school search matching
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com